***
شعر سمپادی(با کمک چند تا از دوستام و البته سهراب سپهری!!)
اهل سمپادم،روزگارم خوش نیست!امتحاناتی دارم،خرده عقلی،سرسوزن هوشی!
دوستانی دارم بهتر از دالتون و اقلیدس،هم چو من سر در کتاب و کلاسی که در این نزدیکی است
اهل سمپادم،پیشه ام درس خواندن،گه گاهی نگاهی به بیرون می کنم تا به بچه ای که در حال بازی است بگویم آرام تر.
گرچه خود می دانم از روی حسادت است و دیگر هیچ.
اهل سمپادم.
قبله ام تخته،جانمازم جزوه،مُهرم میز
من عشق از نمره ی ۲۰ می گیرم.
همه ذرات بدنم متبلور شده است.
من درسم را وقتی می خوانم که هنوز خروس بیدار نشده و جغد به خانه بر نگشته
این خاطره بر میگرده به اردوی۳ سال قبل فکر کنم یعنی وقتی ما هنوز دانش آموزان بدبخت مدرسه فنچستان فرزانگان بودیم...
جریان از اینجا شروع شد که تو راه برگشت از دریا مسئولین خسیس مدرسه لطف کردن و برای اولین و آخرین بار مارو مهمون کردنو واسمون بستنی خریدن.البته کم لطفی نکردنو خز ترین طعم ممکنو انتخاب کردن:بستنی قیفی میهن با طعم طالبی!!!
آرمیتی جان از اونجایی که مزاق حساسی دارن،بستنی رو وا میکنن،یه لیس بهش میزننو میفهمن که طعمشو دوست ندارن!
بعدش آرمیتی بستنی رو میده به دوستمون ساغر که بقیشو بخوره...جونم براتون بگه،ساغر بستنیو میخوره و میبینه که داره بالا میاره(چون قبلا یکی دیگه خورده بودش!!!)بنابراین تصمیم میگیره در راستای حفظ پاکیزگی محیط زیست بستنی رو از ماشین به بیرون پرت کنه.ساغر این کارو میکنه و...
تا چند دقیقه بعد ارتکاب جرم همه چی آروم بود و ما در صلح و صفا به راهمون ادامه میدادیم که یهو دیدیم یه پراید مشکی در تعقیب ماست و داره اونقدر بوق میزنه که روان همرو متخشخش میکنه.ما هم زدیم کنارو دیدیم که...
دیدیم که چشمتون روز بد نبینه...یه مرده با خشتکی به رنگ سبز از ماشین پیاده شد...
بحث و درگیری بالا گرفتو بعد حرکت ناظم محترممون اومدو پاچه گرفت و گفت:باز چه غلطی کردین بچه ها؟؟؟شلوار مردرو به گند کشیدین!ساغرم در کمال مظلومیت و رنگ عوض کردنو آفتاب پرست بازی میاد میگه که:من از طرف اونی که این کارو کرده معذرت میخوام...شما به بزرگواری ذاتیتیون ما رو ببخشید...من شرمندم... .ناظممون هم در کمال سادگی خر میشه و میره و ما هم تا مدت ها نفهمیدیم که پرتاب کننده مرموز بستنی همین ساغر آفتاب پرست بود!!!
سلام بروبکس باحال!!! راستش دیروز داشتم فکر میکردم ما تاحالا چند بار مدرسه رو بهم ریختیم یاد یه خاطره توپ افتادم!!! خاطره بازم راجع به ساغر جون عزیزمه!!
سه سال پیش . بقول حدیث ما هنوز فنچستان میرفتیم! سه شنبه زنگ تفریح اخر بود و بنده داشتم اهسته اهسته و دوان دوان در حالی که زیر لب تابستون کوتاهه زدبازی رو زمزمه میکردم،از پله ها بالا میرفتم که ناگهان دیدم من تنها کسی هستم که دارم میرم و بقیه یعنی جمعیت ۴٠٠ نفری مدرسه دارن میان!!! بله تمام ناگهانی تمام مدرسه ریختن تو حیاط. گفتم حتما باز یه عدد جنس مذکر خوشتیپ اومده تو مدرسه که مدرسه بهم ریخته!!!!
خلاصه با هزار زور و زحمت خودمو به کلاس رسوندم. یکی از بچه ها تو کلاس بود. داشتم خداروشکر کردم که این یکی عقلشو از دست نداده که دیدم نه اینم تعطیله!! داره داد میزنه : ساااااااااااااغر! سااااااااغر مرد!ساااااغرو کشتن! ساغرو بردن باغ رضوان! امشب شب ٧ ساغره! خلاصه همینجوری گفت تا به سالگرد ساغر رسید!!! (البته خدا اون روزو نیاره).... آخرش فهمیدم ساغر یه چیزیش شده! دوباره دوان دوان و آرام آرام از پله ها پریدم پایین.البته تو راه چیزهایی شنیدم که .... مثلا:
میدونستی ساغر امتحانشو بد داده خودکشی کرده؟
می گن ساغر حوصله ش سر رفته بود رفت با چاقو یکی رو بکشه و البته به هدف شومش نرسید!
شنیدی میگن گروه مافیا اعلام کرده ساغر یه مهره ی سوخته س؟
آخرین چیزی که شنیدم این بود که پلیس فدرال اومده تا ساغرو ببره زندان آزکابان!!!!!!!(اخه چه ربطی داره؟؟!!!)
بالاخره من رسیدم دم در ساختمون دیدم یه عدد ساغر خونین و مالین دراز به دراز اون وسط افتاده! مستخدم مدرسه هم با دستکش مستراح شویی داره پیشونی خونی ساغرو پاک میکنه!!! بله آمبولانس اومد و ساغرو به اتاق عمل که همون اتاق خانوم مدیر محترم بود انتقال داد!!!!!
یک عمل حساس رو مغز ساغر انجام شد و ما هم خوشحال از این که کلاس رو پیچووندیم رفتیم پشت در اتاق عمل به صف شدیم. ناگهان در وا شد و یکی اومد بیرون. نفسا تو سینه حبس شد.... همه فکر کردن عزرائیل اومده ساغرو ببره.... دیدیم نه بابا ما از این شانس ها نداریم!!! خانوم مدیر بود و گفت: ساغر حالش خوبه!
حالا قضیه چی بود؟؟ ساغر با یکی از بچه های سال پایینی در حال شوخی و خنده بودن .هی این بدو ، اون بدو. این دوست عزیز می دوئه میره تو دستشویی و درو می بنده. والله نمی دونم در کور بود، ساغر کور بود ، نمیدونم چطور شد که ساغر با سر رفت تو در!!!!
بله دیگه این ساغر خانوم ما کلی بلا سرش اومده که الان به اینجا رسیده!!! خب دیگه... ای بابا! داستان تموم شد! دیگه چی میخوایین؟ برین پی کار تون دیگه!!! عجبا...!
خب دوستای عزیزم دوباره سلام...
پر چونم دیگه...
تبریک میگم تولد دوتا از اسکل ترین اسکلای مدرسرو!ساغر عزیزم که سردسته اساست!و رومینا جوووونم!ایشالا هر دوتون صد سال سوهان روح ما باشین!
ساغر جان یادم رفت تبریک بگم دیگه!ببخشید!نشور مارو تورو جان هر کی دوست داری!!! به قول انریکه جوووونم:
where ever i go...i won't forget about you
where ever you go...don't you forget about me
راضی شدی؟واست شعرم گذاشتم!
حالا واسه اینکه دیگه غصه نخوری اسرو هم میذارم:
in soft gleaming night of stars,may all your dreams come true
may every star of every night,bring love and joy to you
happy birthday to you
ببین چقدر دوست دارم که اینو بهت دادم!
میخواستم تولد ایکسو با این اس بهش تبریک بگم حیف که باهاش قهر بودم!
بله دیگه...دیگه من برم گم شم...فعلا!
از اینکه نظراتون انقدر زیادن عرق شرم به چهرم میشینه!
سلام خوبین؟چه خبرا؟
بچه ها تا حالا شده به سایت فیس بوک ایرانی سری برنید؟
چه قدر مذخرفه اخه اسمی که داری می نویسی باید چز اسم هایی باشه که تو سایت هست مثلا پریوش نمی تونی بذاری!تازه اینکه خوبه یه ایکونی داره که ازت می پرسه مجردی یا متاهل که اگه متهل رو تیک بزنی میگه نمی تونی تو سایت عضو شی!اگه مجرد رو انتخاب کنی وقتی عضو شدی برای برقراری ارتباط با دیگرا برات صیغه می خونن تو سایت نمی دونم چه طوری این کار رو می کنن
کلا مذخرفه وا3 اونایی که فیلتر شکن ندارن امیدوارم هرچه زودتر فیس بوک اصلی از فیلترینگ در بیاد چون خیلی بهتره!
آیا ورزش ، اشتها را زیاد می کند؟
این مساله که ورزش موجب زیاد شدن اشتها می شود، موضوعی است که اغلب درباره آن اشتباه می
کنند. تحقیقات نشان داده است که فعالیت بدنی بیشتر برای کسانی که عادت به ورزش نداشته اند،
تمایل آنها را به خوردن غذای زیاد کاهش می دهد؛ بنابراین ورزش می تواند در کم کردن وزن بدن ، عامل
موثری به حساب آید.
آیا نمی توان بدون ورزش کردن و فقط با رژیم غذایی ، وزن بدن را کمتر کرد؟
البته این امکان وجود دارد، اما رژیم غذایی علاوه بر نسوج چربی ، مقداری از نسوج عضلانی را نیز از
بین می برد، اما اگر ورزش کنید، چربی ها کمتر می شود. با توام کردن ورزش با رژیم غذایی ، می توان
از وزن بدن کاست و سلامت و تناسب اندام به دست آورد.آیا با ورزشهای بخصوص می توان فقط چربی
یک قسمت از بدن را کاهش داد؟نه ، چربی به طور کلی از تمام بدن کم می شود، اما این کم شدن در
قسمت شکم بیشتر به چشم می خورد. به عبارت دیگر شکم افراد بیشتر از پاها کوچک و لاغر میشود.
آیا این امکان وجود دارد که تعداد سلولهای چربی را در بدن کمتر کرد؟
متاسفانه وقتی افراد به سن رشد می رسند، دیگر نمی توانند از شمار سلولهای چربی بکاهند؛ ولی
می توانند به وسیله کمتر کردن حجم آن لاغر شوند. تحقیقات نشان داده است که غذای نسبتا سالم
توام با ورزش در سنین جوانی ، از افزایش تعداد سلولهای چربی جلوگیری می کند. به همین علت است
که والدین اطفال باید مراقب سلامت بچه ها باشند و در مورد تغذیه و فعالیت بدنی آنها، توجه لازم را به
کار برند.
آیا چربی بدن را می توان به عضله تبدیل کرد؟
چربی به عضله و عضله نیز به چربی تبدیل نمی شود. اگر زیاد غذا بخورید و کم حرکت کنید، کالری های
اضافی یعنی بیش از آنچه بدن مصرف می کند، اعم از مواد نشاسته ای و قندی و پروتئینی یا چربی ، به
چربی تبدیل می شوند. اگر عضلات به کار گرفته نشوند، چروکیده و ضعیف می شوند، اما به چربی مبدل
نمی شوند. وقتی شما ورزش کنید، نسوج چربی ضعیف تر و نسوج عضلانی بزرگتر و قویتر میشوند.
آیا زیاد عرق کردن درحین ورزش، میتواند موجب کاهش وزن بدن شود؟
عرق کردن زیاد، بلافاصله از وزن بدن می کاهد. علت آن از بین رفتن نسوج چربی نیست ، بلکه مربوط به
کم شدن آب بدن است ، اما این کم شدن وزن با نوشیدن آب فورا جبران می شود. بنابراین بهتر است
قبل از ورزش ، ضمن آن و یا بعد از آن ، به نوشیدن آب اقدام شود تا آب بدن کم نگردد.
ببخشید نمی دونم شاید تا 8مرداد اپ نکنم اخه المپیاد نانو دارم 7 مرداد می خوام بشینم خر بزنم
تعداد شرکت کننده ها تو دومین المپیاد نانو به حدود 3هزار نفر رسیده یه چیزی حدود 3برابر پارسال
که این ازمون تو هر استانی برگزار نمیشه
فقط استان هایی که بیش از 100 نفر شرکت کننده داشته باشه استان گیلان مرکز ازمونش چابکسر تو اموزش وپرورششه!
نانومتر یک واحد اندازهگیری است برابر با 9-10 متر و تمام اشیاء و موجوداتی که اندازه آنها در حد 1 تا 100 نانومتر است، اشیاء و موجودات نانو مقیاس نامیده میشوند. این روزها نام نانو را بسیار میشنویم: علوم و فناوری نانو، دانشمندان نانو، ستاد نانو، باشگاه نانو، سمینار نانو، کارگاه نانو، کتاب نانو و ... . به نظر شما چرا این "نانو"ی بسیار کوچک اینقدر مهم شده و نامش بر سر زبانها افتاده است؟
خواص مواد را میتوان به دو بخش خواص فیزیکی و خواص شیمیایی تقسیمبندی کرد. رنگ، شفافیت، خواص الکتریکی، خواص مغناطیسی، سختی، حلالیت، نقطه ذوب و ... ویژگیهایی هستند که آنها را با نام خواص فیزیکی میشناسیم و سرعت واکنش، واکنشپذیری و .... از جمله خواص شیمیایی هستند. تجربه چند هزار ساله زندگی انسان به او نشان داده که در شرایط عادی، ویژگیهای یک ماده خاص تا حد قابل قبولی ثابت است و به این دلیل است که ما میتوانیم مواد را از روی خواصشان شناسایی کنیم.
موضوع جذابیت مقیاس نانو نیز مربوط به خواص مواد است. یافتههای دانشمندان نشان میدهد که خواص مواد در مقیاس نانو بسیار متفاوت از مقیاس ماکرو است. به عبارت دیگر اگر ذراتِ یک ماده خاص را در حد چند نانومتر (1 تا 100 نانومتر) کوچک کنیم، این ذرات ویژگیهای متفاوتی با ذرات بزرگ اولیه خواهند داشت. این در حالی است که کوچککردن ذزات یک تغییر فیزیکی است و ما انتظار نداریم که با این تغییر فیزیکی، ویژگیهای اصلی ماده تغییر کند. این امر سبب گردیده مقیاس نانو بیش از سایر مقیاسها مورد توجه قرار گیرد.
1-تغییر رنگ
شکل (1) – مقایسه ذرات شیشه خرد شده و شیشه سالم
حتما بارها خردههای یک شیشه شکسته شده را دیدهاید. ذرات حاصل از شکستن یک شیشه هر چه قدر هم که کوچک باشند، باز به بیرنگی و شفافیت شیشه اولیه هستند. اما این قاعده در مقیاس نانو صادق نیست. یعنی موادی وجود دارند که رنگ ذرات چند نانومتری آنها، با رنگ ذرات بزرگترشان متفاوت است. طلا و نقره شناخته شدهترین نمونههای این مواد هستند. شکل (2) نمودار تغییرات رنگ ذرات طلا را بر حسب اندازه آنها نشان میدهد. این پدیده در دنیای ماکرومقیاس ما یک اتفاق غیر معمول است اما از آن غیرعادیتر این است که نانو ذرات نقره با تغییر شکل هندسی هم تغییر رنگ میدهند. شکل (3) رنگ ذرات نقره و طلا را در شکلهای هندسی مختلف نشان میدهد.
شکل (2) - رنگ ذرات طلا را بر حسب اندازه
شکل (3) - رنگ نانوذرات نقره و طلا در هندسههای مختلف
2-تغییر شفافیت
شفافیت، یک خاصیت فیزیکی است و نشان دهنده میزان توانایی یک ماده در عبود دادن نور مرئی از خود اشت. یک پرتو نور در برخورد با سطح ماده میتواند از آن عبور کند، جذب آن گردد یا بازتاب شود. اگر مادهای پرتوهای نور را جذب کند و یا آنها را باز تاباند، نور را مسدود کرده است. مواد مختلف بسته به عملکردشان در برابر تابش نور، میتواند کاربردهای فراوانی داشته باشد. به عنوان مثال اکسید روی و اکسید تیتانیوم نور ماورای بنفش را کاملا جذب میکنند و نور مرئی را بازتاب میکنند. این مواد که به رنگ سفید دیده میشوند، گزینههای بسیار مناسبی برای کرمهای ضد آفتاب هستند. البته افراد بسیاری رنگ سفیدی را که این کرمها بر روی پوست ایجاد میکنند، دوست ندارند. خوشبختانه این مشکل را میتوان با کوچک کردن اندازه ذرات این مواد حل کرد.
نانوذرات اکسید روی و اکسید تیتانیوم، با وجود اینکه نور ماورای بنفش را کاملا جذب میکنند، اما برخلاف ذرات بزرگتر کاملا شفاف هستند. البته این امر ناشی از عبور نور مرئی از این ذرات نیست، بلکه به سبب آن است که اندازه نانوذرات اکسید روی و اکسید تیتانیوم کوچکتر از طول موج نور مرئی (400-700 نانومتر) است و از این رو این ذرات توانایی بازتابش نور مرئی را ندارند.
شکل (4) – تغییر رنگ ذرات اکسید تیتانیوم بر حسب اندازه
3-تغییر خواص مغناطیسی
کمی براده آهن را در یک لیوان آب حل کنید و آن را خوب به هم بزنید. قبل از اینکه برادهها تهنشین شوند، یک آهنربا را به لیوان نزدیک کنید. چه اتفاقی میافتد؟ آیا مخلوط آب و براده نسبت به میدان مغناطیسی آهنربا عکسالعملی نشان میدهد؟ اگر این آزمایش را خیلی خوب انجام داده باشید، بهترین نتیجه حاصل جذب ذرات براده توسط آهنربا است. اما اگر همین آزمایش را توسط ذرات نانومتری آهن (یا کبالت) تکرار کنیم، نتیجه متفاوت خواهد بود.
سیال مغناطیسی (یا فروفلوید) مایعی است متشکل از نانوذرات فرومغناطیس (مانند آهن و کبالت) که در آب یا یک حلال آلی معلق شدهاند. این مایع در حضور یک آهنربا (یک میدان مغناطیسی) خاصیت مغنایسی بسیار قوی از خود نشان میدهد، به نحوی که با حرکت آهنربا در اطراف این مایع میتوان آنرا به شکلهای سهبعدی زیبایی درآورد. البته این سیال تا زمانی از خود چنین خاصیتی نشان میدهد که ذرات نانومتری آن (تحت نیروهای بینمولکولی) به یکدیگر نچسبند.
شکل (5)- سیال مغناطیسی
4-تغییر واکنشپذیری
خواص شیمیایی یک ماده، خواصی هستند که به طور مستقل نمیتوان آنها را اندازهگیری کرد. به این معنا که مقدار یک کمیت شیمیایی در طی واکنش و برهمکنش یک ماده با مواد دیگر مشخص میشود. واکنشپذیری یا تمایل یک ماده برای واکنش با سایر مواد، از جمله مهمترین خواص شیمیایی است. بیشتر ما صحنه شعلهور شدن سدیم، لیتیم یا پتاسیم را در تماس با آب دیدهایم (شکل 6). همه اینها عناصری هستند که به شدت واکنشپذیرند. تا آنجا که نمیتوان آنها را مانند سایر عناصر در تماس با هوا نگه داشت. اما در مقابل با انداختن یک انگشتر طلا در یک لیوان آب اتفاقی نمیافتد و یا پنجرههای آلومینیومی بدون هرگونه مشکلی در مجاورت هوا استفاده میشوند (البته این به مدد لایه مقاوم اکسیدی است که بر روی سطح آلومینیوم تشکیل میشود). اما همین مواد در مقیاس نانو رفتار متفاوتی از خود نشان میدهند.
شکل (6)- واکنشپذیری بالای سدیم و آب
واکنشپذیری مواد در مقیاس نانو افزایش چشمگیری پیدا میکند. در این مقیاس ذرات طلا نه تنها واکنشپذیری بالایی دارند، بلکه برای افزایش سرعت واکنش مواد دیگر (به عنوان کاتالیزگر) نیز استفاده میشوند. نانوذرات آلومینیوم در هوا آتش میگیرند و میتوان از آنها به عنوان سوخت موشک استفاده کرد. افزایش واکنشپذیری مواد در این مقیاس، امکان ساخت کاتالیزگرهای بسیار قویتری را برای ما فراهم کرده است. تا آنجا که پیشبینی میشود بتوانیم با استفاده از نانوکاتالیزگرها واکنشهای بازگشتناپذیر بسیاری را (مانند تشکیل گازهای سمی NO و CO) در دما و فشار محیط برگشتپذیر کنیم.
آنچه گفته شد تنها مثالهای محدودی از تغییر ویژگیهای یک ماده در مقیاس نانو است. نقطه ذوب، خواص حرارتی، خواص الکتریکی، خواص مکانیکی و دهها خاصیت فیزیکی و شیمیایی شناخته شده دیگر نیز در این مقیاس تغییر میکنند. گویا دیگر نمیتوانیم بدون در نظر گرفتن اندازه ذرات یک ماده، آنرا از روی خواصش شناسایی کنیم. برخی برای حل این مشکل پیشنهاد دادهاند که یک بُعد دیگر به جدول تناولی مندلیف اضافه کنیم. بدین معنی که برای مشخص کردن خواص یک عنصر، علاوه بر اینکه باید نام آن عنصر و جایگاه آن را در جدول مندلیف مشخص کنیم، لازم است که معلوم کنیم خواص عنصر را در چه ابعادی میخواهیم.
شکل(6)- جدول تناوبی سه بعدی
ما در دنیای ماکرومقیاس اطرافمان، مواد را با توجه به خواصشان دستهبندی میکنیم و سپس متناسب با این خواص، آنها را برای انجام کارهای مختلف انتخاب میکنیم. برای ساخت پنجره از شیشه استفاده میکنیم، زیرا شفاف است و نور را از خود عبور میدهد؛ برای ساخت زیور آلات ماندگار از طلا استفاده میکنیم، زیرا واکنشپذیری پایینی دارد و اکسید نمیشود؛ برق را با رشتههای مسی انتقال میدهیم چرا که پس از طلا و نقره بیشترین ضریب انتقال الکتریکی را در بین عناصر مختلف دارد و از آنجا که فولاد یکی از سختترین مواد دنیای ماست، ابزارهای بزرگی صنعتیمان را از آن میسازیم.
سلام خوبین؟چه خبرا؟خوش میگذره
1- تو مسابقات اول شدیم با اینکه 2تا بازی رو باختیم خدا رو شکر از تهران بردیم اخه این تهؤان اعضای تیمش سنشون زیاده این نامردیه که با ما بازی کنن ولی خدا رو شکر ازشون بردیم
2-خیلی خوشحال چون به عنوان بهترین دروازبان در طول این بازی ها شناخته شدم
3-هفته پیش سر کلاس عربی خانم ناطق گفتن پارسال چه شعرایی بهتون یاد دادم یکیش رو بخونید یکی از بچه ها شروع کرد به خوندن ما هم پشت سرش حالا وقتی رفتم کلاس عربی پسش اقای تیمارچی اونجا هم بحث سر شعر بود که ااقای تیمارچی شروع کردن به خوندن شعر همون شعری که ما تو مدرسه تو کلاس خانم ناطق خونده بودیم گفت این شعر رو من ساختم
پس بگو چرا خانم ناطق یه طوری همهی ما رو نگاه میکرد چون هممون هم پیش اقای تیمارچی کلاس می رفتیم بلد بودیم!
فرض کنید که یک جعبه از آجرکهای ساختمان سازی در اختیار دارید، مثل این:و می خواهید با آن یک دیوار به ارتفاع 10 سانتی متر بسازید. برای ساختن دیوار چند راه مختلف دارید:راه اول: می توانید آجرکها را همین طوری روی هم بریزید تا یک پشته ده سانتی متری درست شود. دراین حالت دیوار شما کاملا بی نظم و غیر یکنواخت است. مثلا ضخامت دیوار در قسمتهای پایینی خیلی بیشتر از قسمتهای بالایی است.(تصویر شماره یک):
تصویر شماره 1
راه دوم: ممکن است کمی حوصله به خرج دهید و آجرکها را چندتا چندتا به هم وصل کنید. مثلا قطعاتی به اندازه جعبه کبریت بسازید و بعد این قطعات را همین طوری روی هم بریزید تا یک پشته 10 سانتی متری درست بشود، این بار هم دیوار شما بی نظم و غیر یکنواخت خواهد بود؛ اما به طور قطع از دیوار قبلی منظم تر و قدری هم خوش قیافهتر است.(تصویر شماره 2)
تصویر شماره 2
راه سوم:اگر خیلی آدم صبور و باحوصله ای باشید، آجرکها را دانه به دانه به هم متصل تا یک مستطیل به ارتفاع ده سانتی متر بسازید. این دیوار کاملا یکدست و منظم خواهد بود. به عنوان مثال اگر از وسط آن را بشکنید، هرکدام از نصفه دیوارها نظم اولیه خود را حفظ خواهد کرد.(تصویر شماره 3)
تصویر شماره 3
حالا به تصویر شماره 4 نگاه کنید، به نظر شما این تصویر شبیه کدامیک از دیوارها است؟
فکر میکنم در این مورد شما هم با من موافقید، بله! تصویر شماره 4 بیش از همه به دیوار دوم شبیه است. حتما می پرسید که تصویر شماره 4 چه چیزی را نشان میدهد؟ باید بگویم که این تصویر، عکس واقعی سطح یک میله مسی کاملا صیقل داده شده در زیر میکروسکوپ است! اگر سطح یک فلز را خوب صیقل دهیم، بعد آن را به خوبی بشوییم، و سپس زیر میکروسکوپ بگذاریم چنین ساختاری را مشاهده خواهیم کرد. (البته نه به این وضوح!) به هرکدام از چندضلعیهای تصویر، یک «دانه» می گوییم. هر دانه در واقع مجموعه ای از هزاران اتم فلز است که به طور منظمی کنار هم قرار گرفته اند. هرکدام از این اتمها قطری در حدود «یک نانومتر» یعنی یک میلیاردیم متر دارند.
تصویر شماره 4
خوب، حال بگذارید که تشابه بین دیوارهای شما و سطح فلز را بررسی کنیم:آجرهای ساختمان سازی مانند اتم ها هستند و قطعات به اندازه جعبه کبریت در دیوار دوم هم مانند دانه ها. در واقع اتمهای درون یک دانه مانند آجرکهای یک قطعه به هم متصل شده اند. اما دیوار سوم شبیه چیست؟
از یک نظر می توان گفت که دیوار سوم شبیه یک تصویر بزرگ از درون یکی از دانه ها است. اما آیا در عمل می توانیم فلزی داشته باشیم که همه اتمهای آن مانند دیوار سوم به شکل منظم به هم متصل شده باشند؟ یعنی همه سطح فلز یکدست باشد نه اینقدر تکه تکه ونامنظم؟
باید دانست که تا چند سال پیش نه تنها هیچ فلزی، بلکه هیچ ماده مصنوعی هم وجود نداشت که در ابعاد بزرگ، حتی مثلا در ابعاد چند میلی متر در چند میلی متر، یکدست و منظم باشد. فکر می کنید چرا؟
دلیلش این است که ما انسانها در بیشتر مواقع، وقتی می خواهیم یک جسم جدید بسازیم، آن را از روش ساختن دیوار اول درست می کنیم! شاید روش ساختن یک قطعه فلزی را در تلویزیون دیده و یا در کتابی خوانده باشید: "ابتدا فلز را ذوب می کنیم و بعد به وسیله ظرفهای مخصوصی فلزمذاب را درقالب قطعه مورد نظر می ریزیم." این کار دقیقا مانند ساختن دیوار به روش اول است؛ کاملا کیلویی!!!حتی همان دانه هایی هم که در تصویر 4 دیدید، به طورطبیعی و بدون دخالت انسان ایجاد می شوند و ما در اکثر روشهای معمولِ ساختنِ چیزها، توانایی نظم دادن و یا شکل دادن به اتمها در ابعاد کوچک را نداریم. البته باید به این نکته هم اشاره کرد که در بسیاری از کاربردها، به موادی شبیه به دیوار اول یا دوم نیاز داریم. برای مثال فلزات که ساختاری شبیه به دیوار دوم دارند (مثل مسی که عکسش را دیدید)، قابلیت چکش خواری و شکل پذیری بیشتری از خود نشان می دهند.اما در چند سال اخیر روشهایی ابداع شده اند که به ما اجازه می دهند که اتم ها و مولکول ها (آجرک ها) را به طور منظم وبه دلخواه خودمان به هم متصل کنیم. دانشمندان این روشهای جدید را «فناوری نانو» نامیده اند. به تصویر شماره 5 توجه کنید.
تصویر شماره 5
شاید در ابتدا، شکل 5، تصویر یک میله توپر به نظر برسد، اما این میله که قطر آن درحدود 0.3 میلی متر است، از هزاران رشته ایستاده کربن تشکیل شده است که قطر هرکدام در حدود چند نانومتراست. این دسته رشته های منظم و یکسان برای اولین باردر حدود 10 سال پیش ساخته شدند و خواص و قابلیت های حیرت آور و متعددی دارند.شاید بپرسید که چرا این روشهای جدید را "فناوری نانو" نامیده اند؟ جواب این است که در شیوه های فوق با ساختارهایی سروکار داریم که از تعداد کمی اتم و مولکول ساخته شده اند و اتمها و مولکولها هم ابعادی در حدود نانومتر دارند. همانطور که می دانید خواص مواد به نوع اتمهای تشکیل دهنده آنها و نوع اتصال این اتمها به یکدیگر بستگی دارد. بنابراین اگر بتوانیم این اتم ها را به شکل مورد نظر خودمان به هم متصل کنیم، مواد جدیدی با خواص و توانایی های مورد نظرمان، به دست آوریم؛ این کار، مهمترین هدف در نانوفناوری است. مثلا می توانیم ماده ای بسازیم که هم خیلی محکم باشد و هم خیلی سبک و یا ماده ای که در ابعاد بزرگ هم یکدست و منظم باشد.در این سایت مطالب مختلفی درباره فناوری نانو و کاربردهای آن خواهید یافت. سرگرمی ها و فعالیت های مختلفی هم خواهید دید که می توانید با انجام آن ها فناوری نانو را بهتر بشناسید.
منابع و توضیحات:
- این مقاله با قدری تفاوت در مجله "کاوش، شماره دوم، آبان 1382" منتشر شده. انتشار مجدد آن با اجازه مجله کاوش انجام گرفته است.
سوال اول:
شما در یک مسابقه سرعت شرکت کردهاید. از نفر دوم سبقت میگیرید؟ اکنون در چه جایگاهی قرار دارید؟
.
.
.جواب
اگر پاسخ شما جایگاه اول بوده، بهطور حتم شما دارید اشتباه میکنید! اگر شما از نفر دوم سبقت بگیرید، جایگاه او را به دست خواهید آورد پس دوم میشوید!
سوال دوم:
اگر از نفر آخر سبقت بگیرید، جایگاه شما .... ؟
.
.
.جواب
اگر پاسخ شما جایگاه یکی مانده به آخر بوده، دوباره دارید اشتباه میکنید! به من بگو ببینم: تو چطور میتونی از نفر آخر سبقت بگیری؟؟؟
تا اینجا که زیاد خوب نبودی! بودی؟
سوال سوم:
یه سوال خیلی ساده ریاضی سمپاد! توجه: این مسئله فقط باید در کله شما حل شود! از کاغذ و قلم و ماشینحساب استفاده نکنید.
1000 تا بگیر و 40 تا بهش اضافه کن. حالا 1000 تای دیگه بهش اضافه کن. حالا 30 تا اضافه کن.
1000 تای دیگه اضافه کن. حالا 20 تا اضافه کن. حالا 1000 تای دیگه هم اضافه کن. حالا 10 تا بهش اضافه کن. مجموعش چقدر شد؟
.
.
.
جواب
مجموعش شد 5000 تا؟ جواب درست در حقیقت 4100 میباشد! قبول نداری؟ با ماشین حساب دوباره حساب کن! امروز قطعاً روز تو نیست. سعی کن سوال آخر را درست جواب بدی
سوال چهارم:
پدر مریم پنج تا دختر داره: نانا، نِنِ نینی نُنُ اسم دختر پنجم چیه؟
.
.
.
جواب
نونو؟ نه ! البته نه. اسمش مریمه! سوال رو دوباره بخون.
خُب، حالا سوال جایزهدار:
یه آقای کر و لالی میخواد مسواک بخره. با در آوردن ادای مسواک زدن، میتونه خواستهاش را به دکاندار حالی کنه و موفق به خرید مسواک بشه. سوال: حالا اگه یه مرد کوری بخواد عینک آفتابی بخره، چطوری باید منظورش رو به فروشنده حالی کنه؟
.
.
.
جواب
اون فقط باید دهنشو باز کنه و اینو از فروشنده بخواد. به همین سادگی!
وضعت چطور بود؟
سلام خوبین؟
اولین خبر مربوط میشه به فیلترینگ فیس بوک سرهنگ دوم اقای تورج کاظمی گفتن ما هیج جایی نداریم که سایت های اجتماعی مردم توشون نمی تونن فعالیت کنن به خاطر همین نباید فیلتر باشن ولی چون فیلترینگ کردن رو ما انجام نمی دیم به مسئول محترم گفته شده وبه زودی زود فیلترینگ فیس بوک برداشته می شود!
دومین خبر مربوط میشه به جداسازی دختران وپسران در دانشگاه ها که من تو اخبار شنیدم نباید این حرف عملی شود وکلاس های مجزا برای پسران ودختران تشکیل شود همه باید باهم درس بخوانن
وخبر سوم همن اخر که مربوط میشه به خودم من به احتما زیاد تا 4شنبه نمیام نت چون فردا صبح قراره برم تهران مسابقه اسکیت هاکی دارم
خدا کنه از این تهرانیاببریم منم که دروازبانم زیاد گل نخورم
اخجون این هفتم مدرسه کنسل
فعلا بای
پیغام گیر حافظ :
رفته ام بیرون من از کاشانه ی خود غم مخور!
تا مگر بینم رخ جانانه ی خود غم مخور!
بشنوی پاسخ ز حافظ گر که بگذاری پیام
زآن زمان کو باز گردم خانه ی خود غم مخور !
پیغام گیر سعدی:
از آوای دل انگیز تو مستم
نباشم خانه و شرمنده هستم
به پیغام تو خواهم گفت پاسخ
فلک را گر فرصتی دادی به دستم
پیغام گیر فردوسی :
نمی باشم امروز اندر سرای
که رسم ادب را بیارم به جای
به پیغامت ای دوست گویم جواب
چو فردا بر آید بلند آفتاب
پیغام گیر خیام:
این چرخ فلک عمر مرا داد به باد
ممنون توام که کرده ای از من یاد
رفتم سر کوچه منزل کوزه فروش
آیم چو به خانه پاسخت خواهم داد!
پیغام گیر منوچهری :
از شرم به رنگ باده باشد رویم
در خانه نباشم که سلامی گویم
بگذاری اگر پیغام پاسخ دهمت
زان پیش که همچو برف گردد رویم!
پیغام گیر مولانا :
بهر سماع از خانه ام رفتم برون.. رقصان شوم!
شوری برانگیزم به پا.. خندان شوم شادان شوم !
برگو به من پیغام خود..هم نمره و هم نام خود
فردا تو را پاسخ دهم..جان تو را قربان شوم!
پیغام گیر بابا طاهر:
تلیفون کرده ای جانم فدایت!
الهی مو به قوربون صدایت!
چو از صحرا بیایم نازنینم
فرستم پاسخی از دل برایت !
پیغام گیر نیما :
چون صداهایی که می آید
شباهنگام از جنگل
از شغالی دور
گر شنیدی بوق
بر زبان آر آن سخن هایی که خواهی بشنوم
در فضایی عاری از تزویر
ندایت چون انعکاس صبح آزا کوه
پاسخی گیرد ز من از دره های یوش
پیغام گیر شاملو :
بر آبگینه ای از جیوه ء سکوت
سنگواره ای از دستان آدمیت
آتشی و چرخی که آفرید
تا کلید واژه ای از دور شنوا
در آن با من سخن بگو
که با همان جوابی گویم
تآنگاه که توانستن سرودی است
پیغام گیر سایه :
ای صدا و سخن توست سرآغاز جهان
دل سپردن به پیامت چاره ساز انسان
گر مرا فرصت گفتی و شنودی باشد
به حقیقت با تو همراز شوم بی نیاز کتمان
پیغام گیر فروغ :
نیستم.. نیستم..اما می آیم.. می آیم ..می آیم
با بوته ها که چیده ام از بیشه های آن سوی دیوار می آیم.. می آیم ..می آیم
و آستانه پر از عشق می شود
و من در آستانه به آنها که پیغام گذاشته اند
سلامی دوباره خواهم داد
بچه ها می بینید این ایرانیا چیکار کردن
رفتن فیس بوک ایرانی درست کردن٬!!!!!!!!
اینم سایتشhttp://parsiface.com
بچه ها یه خواهش لطفا اگه دانش اموز هستین بنویسین از کدوم مدرسه هستین باشه؟
کارایی که پسرای ایرونی عمرانتونن انجام ندن! |
سرگرمی - مطالب خنده دار |
|
ببخشید این مطلب پاک شد
بای
خوشگل = خوجل
خوبی = خوفی
جیگرتو بخورم = جیگلتو بخولم
عشق منی = عجق منی
قربونت برم = قلبونت بلم
چطوری؟ = تطولی؟
چی کار می کنی = چیکال می کنی
سلام = شلام
دختر= دخمل
پسر = پسمل
عزیزم = عجیجم
جون = جونزززززز
بی تربیت: بی تبلیت
بی ادب: بی عوض (این یکی درک ربطش کمی مشلکه واقعاً)
دوست ندارم: اصنم نِی خوام
نمیدونم= نیدونم(بعضی ها این روزا خیلی زیاد میگن!!)
دوست = دوکس (این کلمه رو نمیدونم دوستان از کجا اوردن!)
در پایان به ابراز عشق یک دختر ایرانی با یک پسر توجه کنید:
شلام قلبونت بلم چطولی ؟جیگلتو بخولم پسمل من نیدونی چقدر دوکست دالم
یه توپ دارم قلقلیه
سرخ و سفید و آبیه
میزنم زمین، هوا میره
نمیدونی تا کجا میره
من این توپو نداشتم
مشقامو خوب نوشتم
بابام بهم عیدی داد
یه توپ قلقلی داد
یه توپ دارم قلقلیه :
از آنجا که همهی توپها قلقلی هستند؛ این مصرع نشان حماقت شاعر است. یا بیانگر این موضوع است که شاعر توپهای مثلثی و مربعی و لوزی هم داشته ولی حالا فقط میخواهد در مورد آن توپش که قلقلی است، صحبت کند. در هر صورت میتوان این فرضیه را هم در نظر گرفت که شاعر میخواسته در لفافه و با استفاده از آرایههای ادبی نظیر تشبیه و استعاره، به گردی زمین که مرحوم گالیور (!) آن را به اثبات رساند، تاکید کند.
سرخ و سفید و آبیه:
این سه رنگ که نماد پرچم فرانسه است، نشان دهندهی فرانسوی بودن توپ مورد نظر است. حالا چرا فرانسه؟ خدا میداند!
میزنم زمین هوا میره/ نمیدونی تا کجا میره:
این مصراع گویای مکان سروده شدن شعر است. جایی بیرون از جو زمین. چون این مصراع بحث جاذبهی زمین را نقض میکند و در ادامه به لایتناهی بودن دنیا اشاره دارد که مسلماً به من و شما هیچ ربطی ندارد.
من این توپو نداشتم/ مشقامو خوب نوشتم:
فقر! نداشتن توپ و آتاری و پلی استیشن و ... باعث شده که شاعر از درد نداری و بدبختی بنشیند و درس بخواند و مشقهایش را خوب بنویسد. برای مثال اکثر فوتبالیستها که همیشه با توپ سر و کار دارند، وضعیت درسی مساعدی ندارند.
بابام بهم عیدی داد / یه توپ قلقلی داد:
این مصراع هیچ تفسیر خاصی ندارد! جز اینکه شاعر از آرایهی مبالغه استفاده کرده است.
سلام خوبید؟مدرسه رفتید؟
دیروز مدرسه اولین روزش بود ولی من نرفتم!!!(اخه به منم میگن دانش اموز؟)خواهرمو بردیم مدرسه بقلی رسوندیم( خواهرم اول راهنمایی)حتی تا تو حیاط مدرسمون تا دفتر مدیرمون هم رفتم ولی کلاس نرفتم برگشتم خونه!الان حوصله ندارم تعریف کنم بعدا میگم
به شما ها که رفتید خوش گذشت؟
اخی میرزاکوچکیا امروز شروع کلاسشونه!
خواهرم که رفت تو کلاسشون بیشتر بچه های ازرم وگیلانه بودن
سال سوم شدن بابت این کاراشون میخندن اونوقت هی میگن خدا کنه از هم جدانشیم
همین اول بسم الله بچه های ازرم یه جا بچه های گیلانه هم یه ردیف دیگه نشستن وشروع کردن باهم دعوا کردن بچه های ازرم میگفتن ما 23 تا قبولی دادیم وخواهرم اینا هم میگفتن ما 30 تا قبولی دادیم ازرمیا میگفتن ما از یک کلاس 23تا قبولی دادیم ولی شما از 2تا کلاس که خواهرم اینا هم میگفتن نه ما هم 30 تا از یک کلاس قبولی دادیم
این سمپاد عجب ادمیه موقعی که ما کلاس پنجم بودیم 75 نفر بیشتر نگرفت ولی امسال90 نفر گرفت
بی خیاله سمپاد مدرسه ودرس وشقش
حالا یه سوال
به نظر شما من خوش شانسم یا بد شانس؟
یک شنبه رفتم کلاس زبان الان 5 ترمه که معلمم یکیه از یه طرف خوبه که تا حالا فعلم نکرده (خب شاید خودم خوب بودم!)از یه طرفم بده از وقتی که اومدم فقط یه معلم رو دیدم!
ولی یه چیزم هست از بس که ما خوبیم دنبالمون هست که یه جا ما رو فعل کنه ولی نمی تونه!!!!!
وای گفتم کلاس زبان امروز 6تا 8 کلاس زبان دارم و9تا 10:30 هم کلاس عربی تازه 4تا5:30 هم کلاس زیست دارم
خیلی روز بدیه
اه